سلام به جوجو هایی که وب منو میخونن امروز (برای بار هزارم) اومدم که درباره ی یک دوست جوجو مثل خودتون صحبت کنم بذارید معرفی کنم.مهسا جووون!!!دوست جدیدم توی مدرسه ی جدید یه دختر جوجوییه که نگید مهسا جون دوسسسسسسسسسسست دارم به اندازه ی موهای سرت دلیلشو نمیگم که چرا دوسش دارم تا توی خماریش بمونید بذارید بگم که ماجرا از کجا شروع شد... اولین روز مدرسه بود که وقتی دیدمش گفتم چقدر شبیه جناب X هستش!!جل الملغ!! بعد کلی طرح و برنامه ریختم تا باهاش دوس شم برنامه داشت خوب پیش میرفت که نمیدونم چی شد که یهو مهسا هوا موا ورش داشت و فکر کرد که من عاشقشم و یهو خودشو واسه ی من گرفت خیلی اخلاقش بد شد و هی چپ و راست حال منو میگرفت و من ... یه بار هم که واسش اسنک خریدم ازم نگرفت و من فقط یه ذره مونده بود که بزنمش تا این که آتش بس کردیم و فهمید که باید کوتاه بیاد اون روز از دست کاراش (و این که فکر میکرد که من عاشقشم) گریم گرفت و فرداش آشتی کردیم و دیگه از اون به بعد مهسا شد جوجو مهسا جون تپولیم توپــــ...اههم...ببخشید...تو مانکن بی ساکشنی اذ اینا بگضریم میریم صراغ خودمون خب دوثطانی که اض خودمونن میطونن برن و ادامه ی بهسو اون پایین ببینن باید خوشتون بیاد راصطی نذر یادطون نره وگرنه الاحی بترشید نفرین خانمان ثوذی بود.پص نضر یادتون نره
نظرات شما عزیزان:
عکسات باهالن ولی یه سوال تو این آخریه معلم سر کلاسه؟ زنگ شیمیه احتمالا... خب یه جوری مینداختی اونم بیوفته تو عکس بخندیم...
پاسخ:نه بابا.میگم معلمه رفته کربلا.خود مهسا معلم شده.ولی ما درسو گوش نمیدیم و عکس میندازیم.احتمالا داریم مشق شیمی هم مینویسیم
Power By:
LoxBlog.Com |